گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ترجمه کتاب نفیس (القطره)
جلد اول
بخش هشتم




قطره اي از دریاي کمالات و افتخارات
امام بزرگوار ، آشکار کننده حقایق
حضرت جعفر بن محمّد ، امام صادق صلوات اللَّه علیه
ص: 544
ص: 545
نقل می کند : یکی از حجّ گزاران خیال کرد کیسه پول او دزدیده شده است ، « مناقب » 1 - ابن شهراشوب در کتاب / 371
حضرت صادق علیه السلام را دید که نماز می خواند و آن حضرت را نشناخت ، به او درآویخت و گفت : تو کیسه پول مرا
که هزار دینار داشته گرفته اي .
امام علیه السلام او را به منزل بردند و هزار دینار وزن کرده به او مرحمت نمودند ، آن شخص وقتی به خانه اش برگشت کیسه
پول خود را پیدا کرد ، آنگاه مبلغی را که از آن حضرت گرفته بود همراه با عذرخواهی برگردانید ولی امام صادق علیه السلام
نپذیرفت و فرمود :
شی ء خرج من یدي لایعود إلیّ .
( چیزي که از دست ما بیرون رفت نباید به ما برگردد .( 1
می گوید : امام صادق علیه السلام وارد حمّام شدند ، حمّامی عرض کرد : حمّام « کافی » 2 - کلینی رحمه الله در کتاب / 372
را براي شما خالی و خلوت کنم ؟
فرمود : لا حاجه لی فی ذلک، المؤمن أخفّ من ذلک .
( احتیاجی به آن نیست ، مؤمن امرش سبکتر و آسانتر از این ها است .( 2
. 23 ذیل ح 26 / 274 (با اختلاف اندکی در الفاظ) ، بحار الأنوار : 47 / -1 مناقب ابن شهراشوب: 4
. 47 ح 69 / 503 ح 37 ، بحار الأنوار : 47 / -2 الکافی: 6
ص: 546
3 - روایت شده است : امام علیه السلام سکّر - که یک نوع رطب بسیار شیرین است - به فقرا می بخشید ، زیرا آن را / 373
( بیشتر از خوراکی هاي دیگر دوست می داشت .( 1
4 - روایت شده است که : آن حضرت در نمازش قرآن تلاوت می فرمود تا بر او حالت غشوه و بیهوشی عارض می شد / 374
و چون از این حالت سئوال کردند فرمود :
ما زلت اُکرّر آیات القرآن حتّی بلغت إلی حال کأنّنی سمعتها مشافهه ممّن أنزلها.
پیوسته آیات قرآن را تکرار می کنم تا به من حالتی دست می دهد که گویا آن را از لبهاي آن کس که نازل فرموده می شنوم
(2).
از شخصی نقل کره است که گفت : از امام صادق علیه السلام درباره شانزده « رجال » 5 - کشّی رحمه الله در کتاب / 375
( هزار حدیث سئوال کردم و آن حضرت همه را جواب مرحمت فرمود .( 3
از ابوبصیر نقل کرده است که گفت : بعد از وفات امام صادق علیه « ثواب الأعمال » 6 - شیخ صدوق رحمه الله در کتاب / 376
السلام خدمت امّ حمیده مشرّف شدم تا او را تسلیت بگویم ، پس از آنکه مدّتی گریه کرد و من بخاطر گریه او گریستم فرمود
: اي ابومحمّد ! اگر امام صادق علیه السلام را در هنگام وفات می دیدي امر عجیبی از آن حضرت مشاهده می کردي ، او
چشمان مبارك خود را گشود و فرمود :
370/ 111 ح 361 ، المستدرك: 16 / 298 ح 2 به نقل از الدعائم: 2 / 53 ح 86 ، و ج : 66 / 61 ، بحار الأنوار : 47 / -1 الکافی : 4
. ح 1
. 58 ح 108 / -2 فلاح السائل : 107 ، بحار الأنوار : 47
. 386 ح 276 و 391 ح 280 / -3 اختیار معرفه الرجال: 2
ص: 547
همه خویشاوندان مرا نزد من جمع کنید .
بعد از آنکه تمام آنها نزد آن حضرت گرد آمدند ، به ایشان نگاهی کرد و فرمود : إنّ شفاعتنا لاتنال مستخفّاً بالصلاه .
( کسی که نماز را سبک شمارد به شفاعت ما نمی رسد و از آن بهره مند نمی گردد .( 1
« بسم اللَّه الرحمن الرحیم » حدیثی را از امام صادق علیه السلام در تفسیر « توحید » 7 - شیخ صدوق قدس سره در کتاب / 377
فرمود : « اللَّه » نقل کرده است که در ضمن آن در تفسیر کلمه
الألف آلاء اللَّه علی خلقه من النعیم بولایتنا، واللام: إلزام اللَّه خلقه ولایتنا، قلت: فالهاء قال: هوان لمن خالف محمّداً وآل محمّد
صلوات اللَّه علیهم .
( الف : اشاره است به نعمتهاي پروردگار بر مخلوقاتش که به برکت ولایت ما از آنها بهره مند شده اند .( 2
لام : اشاره است به این که خداوند بر بندگانش ولایت ما را لازم دانسته و واجب فرموده است .
( هاء : اشاره است به خواري و پستی کسانی که با محمّد و آل محمّد - که درود خدا بر آنان باد - مخالفت کنند .( 3
8 - از صفوان جمّال روایت شده است که گفت: خدمت امام صادق علیه السلام / 378
234 ح 10 . و شاعر فارسی زبان مضمون این روایت را به شعر / 19 ح 31 ، و 84 / -1 ثواب الأعمال: 228 ، بحار الأنوار : 83
درآورده و گفته است : گویم زامام صادق این طرفه حدیث تا شیعه او به لوح دل بنگارد فرمود که بر شفاعت ما نرسد هر
کس که نماز را سبک بشمارد
تلاوت « بیاد آورید نعمت هاي خدا را » ، « واذکروا آلاء اللَّه » -2 ابویوسف بزّاز می گوید : امام صادق علیه السلام آیه شریفه
فرمود ، و بعد سئوال کرد : آیا می دانی مقصود از نعمتهاي خدا چیست ؟ عرض کردم : نه . فرمود : بزرگترین نعمت الهی بر
بندگانش ولایت ما می باشد .
231 ح 12 ، معانی الأخبار : ص 3 / 44 ح 6، بحار الأنوار : 92 / 24 ح 2، تفسیر برهان : 1 / -3 التوحید: 230 ح 3، تأویل الآیات: 1
. ح 2
ص: 548
شرفیاب شدم و عرض کردم : فداي شما گردم ؛ شنیده ام که فرموده اید شیعیان ما همه اهل بهشت هستند و حال آنکه در میان
شیعیان گروهی هستند که گناه می کنند ، و اعمال بسیار زشتی مرتکب می شوند ، و شراب می خورند و اهل دنیا و خوش
گذرانی هستند .
فرمود : نعم هم أهل الجنّه، إنّ الرجل من شیعتنا لایخرج من الدنیا حتّی یبتلی بسقم أو مرض أو بدین أو بجار یؤذیه أو بزوجه
سوء، فإن عوفی من ذلک شدّد اللَّه علیه النزع حتّی یخرج من الدنیا ولا ذنب علیه.
بلی ، همه آنها اهل بهشت هستند ، و هیچ کدام از آنها که گفتی از دنیا نمی رود تا اینکه گرفتار بیماري روحی یا جسمی یا
بدهی یا همسایه مردم آزار و یا همسر بد اخلاق شود ، و اگر به اینها که گفته شد مبتلا نشود خدا جان کندن او را سخت می
گرداند تا کفّاره گناهان او شود و از دنیا بدون گناه بیرون رود .
عرض کردم : پدر و مادرم فدایت ، حقوقی که از دیگران به عهده آنها است چه کسی به آنها برمی گرداند و ایشان را راضی
می کند ؟ فرمود :
إنّ اللَّه عزّوجلّ جعل حساب خلقه یوم القیامه إلی محمّد وعلیّ علیهما السلام فکلّ ما کان من شیعتنا حسبناه من الخمس فی
أموالهم وکلّما کان بینهم وبین خالقهم استوهبناه لهم، حتّی لایدخل أحد من شیعتنا النار.
خداوند تبارك و تعالی حساب بندگانش را در روز قیامت به پیغمبر و امیرالمؤمنین علیهما السلام واگذار می کند ، پس آنچه
به عهده شیعیان ما باشد به عهده خود می گیریم و از خمس و حقوقی که ما در اموال آنها داریم حساب می کنیم ، و آنچه
بین ایشان و خداوند است (از کوتاهی کردن در اداء حقّ پروردگار وانجام تکالیف الهی) از خدا براي آنها طلب بخشش می
( کنیم تا آنکه یکی از شیعیان ما داخل جهنّم نشود .( 1
مؤلّف رحمه الله گوید : شیخ بزرگوار ابراهیم بن سلیمان قطیفی در کتاب
. 114 ح 33 / -1 الروضه فی الفضائل: ح 185 ، بحار الأنوار : 68
ص: 549
هجده حدیث به همین مضمون نقل کرده است . « الوافیه »
و شاعر فارسی زبان چه نیکو سروده است :
دارم از لطف ازل منظر فردوس، طمع
گر چه دربانیِ میخانه فراوان کردم
سایه اي بر دل ریشم فکن اي گنج مراد
که من این خانه بسوداي تو ویران کردم
از مفضّل نقل کرده است که امام صادق علیه السلام فرمود : « منهج التحقیق » 9 - در کتاب / 379
لو اُذن لنا أن نعلّم الناس حالنا عنداللَّه ومنزلتنا عنده لما احتملوا .
اگر اجازه داشتیم که حال خود را و مقام و مرتبه اي که نزد خداوند داریم بیان کنیم شما نمی پذیرفتید و قبول نمی کردید .
عرض کرد : مقصودتان مقامات علمی است ؟
فرمود : علم کمترین و آسانترین آنها است ، همانا امام آشیانه و جایگاه اراده خداوند تبارك و تعالی است و جز آنچه را که
( خداوند بخواهد نمی خواهد .( 1
از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود : « اختصاص » 10 - شیخ مفید رحمه الله در کتاب / 380
إنّ الدنیا لتمثّل للإمام فی مثل فلقه الجوز، فلایعزب عنه منها شی ء، وإنّه لیتناولها من أطرافها کما یتناول أحدکم من فوق مائدته
( ما یشاء [ فلا یعزب عنه منها شی ء].( 2
دنیا براي امام مانند نیمی از گردو تصوّر می شود ، هیچ چیزي از آن از نظر امام پنهان نیست ، و همانا او بر همه اطراف آن
احاطه دارد و هر گونه بخواهد می تواند در آن تصرّف کند ، همانطور که یکی از شما آنچه می خواهد از بالاي سفره برمی
دارد ، و بر آن احاطه دارد و هیچ چیزي از آن از نظر او پنهان نمی ماند .
. 385 ح 41 / -1 المحتضر: 128 ، بحار الأنوار : 25
. 367 ح 11 ، ینابیع المعاجز: 185 / -2 اختصاص: 212 ، بصائر الدرجات: 408 ح 3، بحار الأنوار : 25
ص: 550
حدیثی طولانی از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که « کامل الزیارات » 11 - ابن قولویه قدس سره در کتاب / 381
قسمتی از آن را در اینجا ذکر می کنیم :
عبداللَّه بن بکر می گوید : عرض کردم : فداي شما گردم ، آیا امام آنچه بین مشرق و مغرب است می بیند ؟
فرمود : یابن بکر، فکیف یکون حجّه علی ما بین قطریها وهو لایراهم ولایحکم فیهم؟
اي فرزند بکر ! چگونه ممکن است امام حجّت خداوند باشد بر آنچه بین دو قطر عالم است در حالیکه آنها را نمی بیند و در
میان آنها حکومت و فرمانروائی ندارد ؟
و چگونه حجّت می باشد بر مردمی که از دیدگان او پنهان و غایبند ، توانائی دیدن آنها را ندارد و آنها هم توان دیدن او را
ندارند ؟ و چگونه حجّت بر آنها باشد و فرمان پروردگار را در میان آنها اجرا کند در حالیکه بین او و آنها فاصله و مانع باشد
.
ما تو » ، (1)« وَما أرْسَلْناكَ إلّا کافَّه لِلنّاس » : و خداوند تبارك و تعالی درباره پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرموده است
. « را براي تمامی مردم و همه آنها که بر روي زمین زیست می کنند فرستادیم
امامان معصوم هم که بعد از پیامبر حجّت هاي الهی هستند جانشینان رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم هستند و حوزه امامت
و پیشوائی آنها فراگیر است ، و او است که راهنماي مردم است هر کجا بین آنها اختلاف و نزاعی باشد ، و او است که حافظ
( حقوق مردم است .( 2
از مف ّ ض ل نقل کرده است که امام صادق علیه السلام فرمود : همانا « اختصاص » 12 - شیخ مفید رحمه الله در کتاب / 382
خداوند تبارك و تعالی در پادشاهی یکتا و بی همتا بود ، پس خود را به بندگان شناسانید و سپس امر خود را به آنها واگذار
نمود و بهشت را
. -1 سوره سبأ ، آیه 28
. 351 ح 2 / 375 ضمن ح 24 ، تفسیر برهان : 3 / -2 کامل الزیارات: 541 ضمن ح 2، بحار الأنوار : 25
ص: 551
براي آنها روا ساخت .
پس هر کس از آدمی و پري که خداوند بخواهد قلبش را پاك سازد او را با ولایت ما آشنا می سازد ، و هر که را بخواهد
قلبش را تباه کند او را از معرفت ما باز می دارد . سپس فرمود :
یا مفضّل ؛ واللَّه ما استوجب آدم أن یخلقه اللَّه بیده وینفخ فیه من روحه إلّا بولایه علیّ علیه السلام، وما کلّم اللَّه موسی تکلیماً
إلّا بولایه علیّ علیه السلام ولا أقام اللَّه عیسی بن مریم آیه للعالمین إلّا بالخضوع لعلیّ علیه السلام.
اي مف ّ ض ل ! آدم سزاوار این نشد که خداوند با دست قدرتش او را بیافریند و از روح خود در آن بدمد مگر به ولایت
امیرالمؤمنین علیه السلام و موسی شایسته گفتگو کردن با خداوند نشد مگر به ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام ، و عیسی را
نشانه قدرت خود براي جهانیان قرار نداد مگر با تواضع و فروتنی براي امیرالمؤمنین علیه السلام .
سپس فرمود : أجمل الأمر، ما استأهل خلق من اللَّه النظر إلیه إلّا بالعبودیّه لنا.
( مطلب را خلاصه کنم ، کسی جز با بندگی ما لیاقت نظر رحمت الهی را نیافت .( 1
13 - عیّاشی رحمه الله در تفسیر خود روایت کرده است که : کسی به امام صادق علیه السلام عرض کرد : فدایت گردم / 383
، ما به نامهاي مبارك شما و پدرانتان نامگذاري می کنیم آیا این عمل سودي به ما می بخشد ؟
فرمود : اي واللَّه، وهل الدین الّا الحبّ .
بلی بخدا قسم ، و آیا دین چیزي جز محبّت است ؟
اگر خدا را دوست » ، (2)« إنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبعُونی یُحْبِبْکُم اللَّه وَیَغْفر لَکم ذُنوبَکم » : خداوند تبارك و تعالی فرموده است
دارید از من
. 294 ح 56 / -1 الإختصاص: 244 ، بحار الأنوار : 26
. -2 سوره آل عمران ، آیه 31
ص: 552
(1). « پیروي کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهان شما را بیامرزد
از امام صادق علیه السلام نقل کرده اند که فرمود : « کافی » و کلینی رحمه الله در « امالی » 14 - شیخ مفید رحمه الله در / 384
( ولایتنا ولایه اللَّه الّتی لم یبعث نبیّ قطّ إلّا بها.( 2
ولایت ما ؛ ولایت خداوند است که هیچ پیغمبري جز با اقرار به آن ، نبوّت نیافت .
روایت کرده است که : امام صادق علیه السلام به گروهی از شیعیان - بعد از « مشارق » 15 - برسی رحمه الله در کتاب / 385
آنکه بر آنها سلام کرد - فرمود :
إنّی واللَّه اُحبّ ریحکم وأرواحکم، فأعینونا بورع واجتهاد. واعلموا أنّ ولایتنا لاتنال إلّا بالورع.
بخدا قسم من بوي شما و ارواح شما را دوست دارم ، پس به داشتن ورع (انجام واجبات و ترك محرّمات) و کوشش خود ما
را کمک کنید .
و بدانید که ولایت ما جز با پاکدامنی و خودداري از گناهان بدست نمی آید . شما در حقیقت شیعه خدا و پیرو دستورات او
هستید ، و شما یاوران خدا و سبقت گیرندگان اوّلین (امّتهاي گذشته) و آخرین (امّت خاتم الأنبیاء صلی الله علیه وآله وسلم)
هستید ، در دنیا به ولایت ما از دیگران پیشی گرفته اید و در آخرت به سوي بهشت پیشی خواهید گرفت .
ما بهشت را به ضمانت خدا و رسولش براي شما ضمانت کرده ایم ، براي بدست آوردن درجات برترِ بهشت باهم رقابت کنید
، شما مردمان پاك و خوش طینت هستید ، و زنهاي شما نیز پاك طینتند ، هر زن مؤمنه حوریّه اي است ، و هر مؤمنی راست
( گفتار و درست کردار است .( 3
. 277 ح 10 / 130 ، تفسیر برهان : 1 / 95 ح 58 ، و 104 / 167 ح 28 ، بحار الأنوار : 27 / -1 تفسیر عیّاشی : 1
، 136 ح 133 به نقل از امالی طوسی : 671 ح 19 مجلس 36 / 262 ح 15 و ج : 27 / -2 امالی مفید: 142 ح 9، بحار الأنوار : 100
. 437 ح 3 / 281 ح 30 ، الکافی : 1 / بصائر الدرجات: 75 ح 9، بحار الأنوار : 26
347 ح 141 و / 80 ح 141 ، تفسیر برهان : 2 / 203 ح 90 و 68 / 213 ح 259 ، بحار الأنوار : 7 / -3 مشارق الأنوار: 48 ، الکافی : 8
. 453/4 ح 6 ، فضائل الشیعه: 51 ح 8 ، تفسیر فرات: 549 ح 4، ارشاد القلوب: 101
ص: 553
نقل کرده است که : مردي از دانشمندان یمن در مجلس امام صادق « بصائر الدرجات » 16 - صفّار رحمه الله در کتاب / 386
علیه السلام حضور یافت ، امام علیه السلام به او فرمود : اي برادر یمنی ! آیا نزد شما علما و دانشمندان هستند ؟
عرض کرد : بلی .
فرمود : علم دانشمندان شما در چه حدودي است و چه مقدار است ؟
عرض کرد : تا این حدّ که در یک شب دو ماه راه را می پیماید ، با پرواز پرنده تفأّل می زند و طیّ الأرض می کند .
امام صادق علیه السلام فرمود : دانشمند مدینه (مقصود خود آن حضرت است) از عالم شما دانشمندتر است .
یمنی عرض کرد : عالم مدینه تا چه مرتبه اي از علم رسیده است ؟
امام علیه السلام فرمود : در ساعتی از روز به اندازه حرکت یک سال خورشید می پیماید تا آنکه دوازده هزار عالم مانند عالم
شما را طی می کند که اهل آنها نمی دانند خداوند آدم و ابلیس را آفریده است .
عرض کرد : آیا شما را می شناسند ؟
فرمود : نعم، ما افترض علیهم إلّا ولایتنا والبراءه من عدوّنا .
( بلی ، چیزي بر آنها جز ولایت و دوستی ما و نفرت و بیزاري از دشمنان ما واجب نگردیده است .( 1
نقل کرده است که امام صادق علیه « فضائل الشیعه » از کتاب « بحار الأنوار » 17 - علّامه مجلسی قدس سره در کتاب / 387
السلام به شیعیانش فرمود :
( دیارکم لکم جنّه ، وقبورکم لکم جنّه ، للجنّه خلقتم ، وإلی الجنّه تصیرون .( 2
خانه اي که در آن زندگی می کنید براي شما بهشت است ، قبري که در آن شما را دفن می کنند بهشت است ، براي بهشت
آفریده شده اید و به سوي
، 493 ح 6 / 48 ح 16 ، و 2 / 369 ح 14 ، تفسیر برهان: 1 / -1 بصائر الدرجات: 401 ح 15 ، اختصاص: 313 ، بحار الأنوار : 25
. 84 ح 296 / مدینه المعاجز: 6
. 144 ذیل ح 90 / 360 ح 26 ، و 68 / -2 فضائل الشیعه: 72 ح 34 ، بحار الأنوار : 8
ص: 554
بهشت رهسپار می شوید .
18 - امام صادق علیه السلام فرموده است : / 388
( إنّ الرجل لیحبّکم وما یدري ما تقولون فیدخله اللَّه الجنّه، وإنّ الرجل لیبغضکم وما یدري ما تقولون، فیدخله اللَّه النار.( 1
شخصی شما را دوست دارد و نمی داند که شما چه می گوئید( 2) ، خداوند او را بخاطر این دوستی به بهشت وارد می کند ، و
شخصی با شما دشمنی می کند و نمی داند که شما چه می گوئید ، خداوند او را بخاطر دشمنی اش با شما وارد دوزخ می
کند .
19 - شیخ صدوق قدس سره از ابان بن تغلب نقل کرده است که امام صادق علیه السلام فرمود : / 389
یبعث اللَّه شیعتنا یوم القیامه علی ما فیهم من ذنوب وعیوب، منضره وجوههم مستوره عوراتهم، آمنه روعاتهم.
خداوند تبارك و تعالی شیعیان ما را در قیامت با همه گناهان و عیوبی که دارند از قبرهاي ایشان خارج می کند در حالیکه
چهره هاي آنها روشن و باطراوت است ، زشتی هاي آنها پوشیده شده و از ترس ها و وحشتها ایمنی یافته اند .
راه براي آنها هموار و سختی ها از آنها برطرف گشته است ، بر شترانی از یاقوت سوار می شوند و پیوسته در اطراف بهشت
می گردند ، بند کفش هاي آنها از نوري است که می درخشد ، براي آنها سفره می گسترانند و ایشان مشغول خوردن
( طعامهاي بهشتی هستند در حالیکه دیگران گرفتار حسابند و به اعمال آنها رسیدگی می شود .( 3
159 ح 7 به نقل از معانی / 136 ح 47 ، و ج : 72 25/ 27 ح 68 136/ 360 ح 27 / -1 فضائل الشیعه: 75 ح 39 ، بحار الأنوار : 8
. الأخبار: 73 ح 40
-2 علاّمه مجلسی رحمه الله در بیان آن فرموده است : ظاهراً مقصود مستضعفین عامّه هستند که دوستی آنها با شیعیان نشانه
استضعاف آنها است و احتمال دارد مستضعفین شیعه نیز باشد که از مراتب بالاي معرفت امام علیه السلام خبر ندارند .
. 135 ح 166 / 184 ح 35 ، المحاسن: 1 / 72 ح 4، بحارالأنوار: 7 / 330 ح 16 ، تفسیر برهان: 3 / -3 تأویل الآیات: 1
ص: 555
از ابان « تفسیر برهان » و بحرانی رحمه الله در کتاب « فضائل الآیات » 20 - سیّد شرف الدین نجفی رحمه الله در کتاب / 390
« پس وارد عقبه نشد » (1)« فَلَا اقْتَحَمَ العَقَبَه » نقل می کنند که گفت : از امام صادق علیه السلام سئوال کردم درباره آیه شریفه
فرمود :
اي ابان ! آیا درباره آن از کسی مطلبی شنیده اي ؟
عرض کردم : نه ، فرمود : ما مراد از عقبه هستیم .
سپس فرمود : اي ابان ! آیا درباره آن کلامی و توضیحی ذکر کنم که از دنیا و آنچه در آن است براي تو بهتر و با ارزش تر
است ؟
عرض کردم : بفرمائید .
. « آزاد کردن بنده است » ، (2)« فَکُّ رَقَبَه » : امام علیه السلام فرمود
الناس ممالیک النار کلّهم ، غیرك وغیر أصحابک ففکّکم اللَّه منها. مردم همه در بند آتش و گرفتار دوزخند غیر از تو و
دوستان تو که خدا شما را از آن رهانیده و آزاد کرده است .
عرض کردم : به چه چیزي ما را از آتش آزاد کرده ؟ فرمود :
بولایتکم أمیرالمؤمنین علیّ بن أبی طالب علیه السلام [ وبنا فکّ اللَّه رقابکم من النار] . به ولایت و محبّتی که نسبت به
( امیرالمؤمنین علیه السلام دارید و به واسطه ما خداوند شما را از آتش آزاد نموده است .( 3
از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود : « بصائر الدرجات » 21 - صفّار رحمه الله در کتاب / 391
إنّ الکرّوبیّین قوم من شیعتنا من الخلق الأوّل جعلهم اللَّه خلف العرش، لو قسّم نور واحد منهم علی أهل الأرض لکفاهم .
کرّوبیان گروهی از شیعیان ما از پیشینیان هستند که خداوند آنها را در پشت عرش جاي داده است اگر نور یکی از آنها بر اهل
از یمن تقسیم شود همه
. -1 سوره بلد ، آیه 11
. -2 سوره بلد ، آیه 13
. 281 ح 2، به نقل از تفسیر فرات: 558 ح 2 / 465 ح 8 ، بحار الأنوار : 24 / 799 ح 5، تفسیر برهان : 4 / -3 تأویل الآیات: 2
ص: 556
آنها را کفایت می کند .
سپس فرمود : هنگامی که موسی علیه السلام از پروردگارش درخواست رؤیت نمود ، خداوند به یکی از این کرّوبیان دستور
( داد که جلوه اي بر آن کوه کند ، و چون جلوه کرد آن را با زمین هموار نمود .( 1
22 - خطیب و واعظ مشهور حاج شیخ مهدي خراسانی در شب جمعه هفتم جمادي الاولی سال 1369 هجري در نجف / 392
اشرف بر روي منبر در مسجد انصاري قدس سره از آیه اللَّه حاج شیخ جعفر شوشتري نقل کرده که ایشان در کربلا بر روي
منبر این روایت را به شرحی که گفته می شود براي مردم بیان کرد .
هنگامی که منصور امام صادق علیه السلام را احضار کرد و آن حضرت از مدینه به بغداد آمد ، در کنار دجله نزول اجلال
فرمود ، پیرمردي از شیعیانش با او ملاقات کرد و عرض کرد : خودت را به من بشناسان .
امام علیه السلام فرمود : آیا می خواهی مرا بشناسی ؟
عرض کرد : بلی .
امام علیه السلام به اصحاب خود که در خدمتش بودند فرمود : او را در دجله بیندازید .
آنها هم اطاعت کردند و او را در میان دجله انداختند ، آن بنده خدا که چنین دید شروع کرد به فریاد کردن و تعجّب کردن از
آنچه در مقابل خواسته اش ملاقات کرد ، در میان آب دست و پا زد ، بالا و پائین رفت تا آنکه خود را با شناوري از دجله
خارج کرد ، او اظهار تعجّب می کرد که این چه کاري بود و چرا امام علیه السلام چنین دستوري داد .
امام علیه السلام دستور داد دوباره او را در دجله بیندازند ، و اطرافیان او را گرفته و در دجله انداختند ، آتش خشم او
برافروخته گردید و کلماتی که تعجّب او را نشان می داد پشت سر هم می گفت تا اینکه این بار هم با زحمت خود
. 35 ح 5 / 342 ح 12 ، تفسیر برهان : 2 / -1 بصائر الدرجات: 69 ح 2، بحار الأنوار : 26
ص: 557
را خارج کرد و آن حضرت را مورد سرزنش قرار داد و چنین کاري را از ایشان بعید شمرد .
امام علیه السلام دستور داد براي بار سوّم او را در میان دجله بیندازند ، و لحظه اي بعد خود را در میان آب دید که توان
شناکردن دیگر برایش نمانده بود ، امواج آب هم او را در وسط رودخانه برده بود ، در چنین وضعی حالت انقطاع به او دست
داد .
امام علیه السلام چون ناتوانی او را از شناکردن و خارج شدن مشاهده فرمود دست کریمانه خود را دراز کرد و او را که در
وسط دجله بود خارج کرد ، همینکه از آب بیرون آمد خود را بر قدم هاي حضرت انداخت و اظهار کرد که امام را بخوبی
شناخته است .
اطرافیان از او سئوال کردند : چگونه شناختی ؟
عرض کرد : هنگامی که از شناکردن عاجز شدم و یقین به هلاکت و نابودي خود کردم از همه جا و همه چیز دل بریدم و خدا
را صدا زدم ، چیزي نمانده بود که در ته آب فرو روم و خفه شوم که پرده ها از مقابل چشمانم کنار رفت ، امام صادق علیه
( السلام را دیدم که بین مشرق و مغرب را پر کرده بود و غیر از او چیزي را نمی دیدم ، او مرا نجات داد .( 1
از عبید بن زراره و ابو عمر، و کشّی رحمه الله در کتابش از عبید بن « نوادر » 23 - علیّ بن اسباط رحمه الله در کتاب / 393
زراره نقل کرده است که گفت :
خدمت امام صادق علیه السلام شرفیاب شدم و بقباق یعنی ابوعبّاس نزد آن حضرت بود ، عرض کردم : شخصی بنی امیّه را
دوست دارد آیا او با آنها است ؟
فرمود
یعنی آسمان و « بهم ملأت سماءك و أرضک » : -1 این احاطه وجودي امام علیه السلام است که در دعاي رجبیّه می خوانیم
زمین را به وجود ایشان پر کردي ، این ذوات مقدّسه همه جا هستند ، در همه زمان ها و مکانها و با همه موجودات بوده و
هستند ، و هیچ زمان و مکانی خالی از وجود ایشان نبوده و نیست ، که آنها مظهر اسم یا محیط پروردگارند .
ص: 558
: بلی ، عرض کردم : رجل أحبّکم أهو معکم؟
شخصی شما را دوست دارد آیا او با شما است ؟
فرمود : بلی . عرض کردم : اگر چه زنا کند و اگرچه دزدي کند ؟
( می گوید : امام علیه السلام به بقباق نگاه کرد و همینکه غفلتی از او مشاهده کرد ، با اشاره سر به من فرمود : بلی .( 1
ثُمَّ إنَّ عَلَیْنا × إنَّ إلَیْنا إیابَهُم » : در تفسیر این آیه شریفه « معالم الزلفی » 24 - سیّد هاشم بحرانی قدس سره در کتاب / 394
از امام صادق ، « و بعد از آن رسیدگی به حساب آنها به عهده ما است × همانا بازگشت ایشان بسوي ما است » ، (2)« حِسابَهُم
علیه السلام نقل کرده است که فرمود :
وقتی خداوند مردمان را در یک مکان پهناور گرد آورد ، رسیدگی به حساب شیعیان ما را تأخیر می اندازد ، عرض می کنیم :
خداوندا ! اینها شیعیان ما هستند .
خداوند تبارك و تعالی می فرماید : قد جعلت أمرهم إلیکم، وقد شفّعتکم فیهم، وغفرت لمسیئهم أدخلوهم الجنّه بغیر حساب.
امور ایشان را به شما واگذار کردم ، شفاعت شما را درباره آنها قبول کردم و گنه کاران آنها را آمرزیدم ، آنها را بدون
( حساب وارد بهشت کنید .( 3
از قیس بن خالد نقل کرده است که گفت : امام « نوادر المعجزات » 25 - محمّد بن جریر طبري رحمه الله در کتاب / 395
صادق علیه السلام را دیدم که با دست چپ مناره مسجد پیغمبر صلی الله علیه وآله وسلم و با دست راست دیوارهاي قبر را بالا
برد ، و آنها را به ابرها و کناره آسمان رسانید ، سپس فرمود :
أنا جعفر ، أنا نهر الأغور ، أنا صاحب الآیات الأقمر ، أنا ابن شبیر و شبّر .
. 113 ح 29 ، نوادر علیّ بن اسباط : 18 / -1 الکشّی: 336 ح 617 ، بحار الأنوار : 68
. -2 سوره غاشیه ، آیه 25 و 26
. 50 ح 56 / 456 ح 7، بحار الأنوار: 8 / 788 ح 6، تفسیر برهان : 4 / -3 معالم الزلفی : 178 ، تأویل الآیات: 2
ص: 559
( من جعفرم ، من رودخانه عمیقم ، من صاحب نشانه هاي روشنم ، من فرزند حسن و حسینم .( 1
26 - و نیز از ابراهیم بن سعد نقل کرده است که گفت : / 396
به امام صادق علیه السلام عرض کردم : أتقدر أن تمسک الشمس بیدك؟
آیا می توانی خورشید را با دست خود نگه داري و متوقّف کنی ؟
فرمود : لو شئت لحجبتها عنک .
اگر بخواهم آن را از تو می پوشانم .
عرض کردم : این کار را انجام بده ، آنگاه دیدم امام علیه السلام آن را کشانید همانطور که یک نفر افسار چهارپائی را می
گیرد و می کشاند ، پس سیاه گردید و پوشیده شد ، و این معجزه در مقابل دیدگان همه اهل دنیا صورت گرفت و سپس امام
( علیه السلام آن را رها کرد و به حال اوّل برگردانید .( 2
27 - و نیز از قبیصه بن وائل نقل کرده است که گفت : در خدمت امام صادق علیه السلام بودم ناگهان بالا رفت و / 397
ناپدید گردید ، و پس از مدّتی برگشت و خوشه اي خرماي تازه بهمراه داشت و فرمود :
کانت رجلی الیمنی علی کتف جبرئیل، والیسري علی کتف میکائیل حتّی لحقت بالنبیّ صلی الله علیه وآله وسلم وعلیّ وفاطمه
والحسن والحسین وعلیّ وأبی علیهم السلام فحیّونی بهذا لی ولشیعتی.
پاي راست من بر دوش جبرئیل و پاي چپم بر شانه میکائیل بود تا آنکه پیغمبر ، علی ، فاطمه ، حسن ، حسین ، علیّ بن الحسین
( و پدرم علیهم السلام را ملاقات کردم ، آنها این خوشه خرما را براي من و شیعیانم هدیه کردند .( 3
. 214 ح 4 / -1 نوادر المعجزات: 137 ح 2، دلائل الإمامه: 248 ح 2، عنه مدینه المعاجز: 5
. 215 ح 7 / -2 نوادر المعجزات: 138 ح 5، دلائل الإمامه: 249 ح 5، مدینه المعاجز: 5
. 216 ح 9 / -3 نوادر المعجزات: 139 ح 7، دلائل الإمامه: 250 ح 7، مدینه المعاجز: 5
ص: 560
28 - و نیز از داود رقّی نقل کرده است که گفت : شخصی خدمت امام صادق علیه السلام شرفیاب شد و عرض کرد : / 398
علم شما در چه حدودي و چه مقدار است ؟
فرمود : به مقدار سئوال شما یعنی ما جوابگوي همه پرسشهاي شما هستیم ، و آنچه را که بپرسید پاسخ آن را می دانیم .
عرض کرد : این دریاي آب است آیا زیر آن هم چیزي است ؟
امام صادق علیه السلام فرمود : بلی ، آیا دوست داري با چشم خود ببینی یا با گوش بشنوي کافی است ؟
عرض کرد : دیدن با چشم را بیشتر دوست دارم ، زیرا گوش گاهی چیزي را می شنود که آن را نمی شناسد و نمی داند و
آنچه با چشم دیده می شود قلب به آن گواهی می دهد و نزد شخص ثابت و قطعی می گردد .
آنگاه امام علیه السلام دست آن شخص را گرفته براه افتادند تا به کنار دریا رسیدند ، به دریا اشاره نمود و فرمود :
أیّها العبد المطیع لربّه أظهر ما فیک .
اي بنده فرمانبردار پروردگار ، آنچه در نهان خود داري ظاهر و آشکار کن .
ناگهان دریا از قعر آن شکافته شد و آبی نمایان گشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر و از مشک خوش بوتر و از
زنجفیل لذیذتر بود .
عرض کرد : اي ابوعبداللَّه ! فداي شما گردم ، این آب با این اوصاف براي کیست ؟ و چه کسانی از آن استفاده می کنند ؟
فرمود :
للقائم علیه السلام وأصحابه .
براي قائم ما اهل بیت و یاران آن حضرت است .
عرض کرد : چه زمانی ؟
فرمود : إذا قام القائم علیه السلام وأصحابه نفذ الماء الّذي علی وجه الأرض حتّی لایوجد ماء فیضجّ المؤمنون إلی اللَّه بالدعاء،
فیبعث اللَّه لهم هذا الماء فیشربونه، وهو محرّم علی من خالفهم.
ص: 561
هنگامی که آن قیام کننده به همراه یارانش قیام کرد آبی که روي زمین است ناپدید شود بطوري که آبی یافت نشود ، اهل
ایمان به درگاه خداوند ناله و فریاد کنند و از او درخواست کنند ، خداوند متعال در آن هنگام این آب گوارا را براي آنها
ظاهر گرداند و ایشان از آن بیاشامند ، و بر مخالفین آن ها نوشیدن این آب حرام باشد .
سپس این شخص سر خود را بالا برد و در هوا اسب هائی را زین کرده و لجام زده که بال داشتند مشاهده کرد ، از امام صادق
علیه السلام پرسید : این اسب ها چیستند ؟
فرمود : هذه خیل القائم علیه السلام وأصحابه .
این اسب هایی است که حضرت قائم (ارواحنا فداه) و یاوران او بر آن ها سوار می شوند .
عرض کرد : من هم بر آنها سوار می شوم ؟
فرمود : اگر از یاران آن حضرت باشی سوار می شوي .
عرض کرد : من هم از این آب گوارا می آشامم ؟
( فرمود : اگر از شیعیان او باشی می آشامی .( 1
29 - کلینی رحمه الله در کتاب (کافی) از امام صادق علیه السلام نقل می کند که آن حضرت به شیعیان خود فرمود : / 399
منکم واللَّه یقبل، ولکم واللَّه یغفر، إنّه لیس بین أحدکم وبین أن یغتبط ویري السرور وقرّه العین إلّا أن تبلغ نفسه هاهنا - وأومأ
بیده إلی حلقه - .
بخدا قسم ، فقط اعمال شما پذیرفته می شود ، و بخدا قسم فقط خداوند شما را می آمرزد ، بین یکی از شما و آنچه باعث
خشنودي و چشم روشنی او گردد چیزي جز رسیدن جان او به حلقومش فاصله نیست .
سپس فرمود : وقتی چنین شد و در حال احتضار قرار گرفت رسول
. 159 ح 347 / -1 دلائل الإمامه: 461 ح 46 ، عنه مدینه المعاجز: 6
ص: 562
خدا صلی الله علیه وآله وسلم و امیرالمؤمنین علیه السلام به همراه جبرئیل و فرشته مرگ نزد او حاضر می شوند ، در این هنگام
علی علیه السلام نزدیک می آید و عرض می کند : اي رسول خدا ؛ این شخص ما اهل بیت را دوست داشت پس او را دوست
بدار .
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به جبرئیل می فرماید : اي جبرئیل ! این شخص خدا و رسول و اهل بیت رسولش را
دوست داشته است او را دوست بدار .
جبرئیل به فرشته مرگ یعنی عزرائیل می فرماید : این شخص خدا و رسول و اهل بیت رسولش را دوست داشته است پس تو او
را دوست بدار و با وي مدارا کن .
سپس ملک الموت یعنی فرشته مرگ نزدیک می آید و جان او را به راحتی و آسانی از بدن او خارج می کند ، آنگاه کفنی
براي او از بهشت به همراه حنوطی که با مشک خوش بویی آمیخته است نزد او فرود می آید ، او را با آن کفن بهشتی کفن
کنند ، و از آن حنوط بر بدنش بمالند و جامه بلند زردرنگی از جامه هاي بهشتی بر او بپوشانند .
و هنگامی که او را در قبر گذارند ، خداوند دري از درهاي بهشت بر او بگشاید که نسیم بهشتی و عطر و بوي آن به او رسد ،
سپس از پیش رو و طرف راست و چپ او قبرش را به اندازه مسیر یک ماه راه وسعت دهد ، و بعد از آن به او گفته شود :
بخواب همانند عروسی که در بستر می آرامد ، و تو را بشارت باد به راحتی و آسایش و بهشتی که پر از نعمت است و
پروردگاري که بر تو خشمگین نیست .
سپس خاندان پیامبر علیهم السلام را در کوه هاي رضوي( 1) زیارت می کند ، با آنها هم غذا می شود ، از غذاي آنها می
خورد و از آبی که آنها می آشامند می نوشد ، و در مجالسی که دارند با آنها گفتگو می کند ، تا آنکه قائم ما اهل بیت قیام
کند ، در آن هنگام به امر الهی برانگیخته می شوند و گروه گروه لبیّک گویان به او روي می آورند .
308 ح 13 از امام صادق علیه السلام نقل / -1 در مصدر و نسخه اي از بحار الأنوار بهشت رضوي است ، و در بحار الأنوار : 27
کرده است که فرمود : ارواح مؤمنان آل محمّد علیهم السلام را در کوههاي رضوي مشاهده می کنند و از طعام ایشان می
خورند ... .
ص: 563
در آن زمان اهل باطل دچار شک و تردید می شوند و بی بند و بارهاي دور از حقیقت که حرمت و احترام ائمّه را نگه نمی
دارند نابود می گردند ، اشخاص شتابزده (که قبل از وقت موعود می خواهند حکومت جهانی برپا گردد) خود را به هلاکت
می اندازند ، و آنها که فرج را نزدیک می دانند و آن را بعید و دور نمی پندارند اهل نجات هستند .
و بخاطر آن رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم به علی علیه السلام فرمود : تو برادر من هستی ، و وعده گاه من و تو در وادي
( السلام است .( 1
از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که : از آن حضرت « تفسیر » 30 - علیّ بن ابراهیم قمی رحمه الله در کتاب / 400
سئوال شد آیا تعداد فرشتگان بیشتر است یا آدمیان ؟
فرمود : سوگند به آن کسی که جان من در حیطه قدرت او است عدد فرشتگان در آسمانها بیشتر از عدد ذرّات خاك بر روي
زمین است . و در آسمان جاي قدمی نیست مگر اینکه در آنجا فرشته اي به تسبیح و تقدیس پروردگار مشغول است ، و بر
روي زمین بر هر درختی و کلوخی فرشته اي موکّل است ، و هر روز احوال آنها و اعمال آنها را به خداوند گزارش می دهد
در حالیکه خدا به همه آنها داناتر است .
وما منهم أحد إلّا ویتقرّب کلّ یوم إلی اللَّه بولایتنا أهل البیت ویستغفر لمحبّینا ویلعن أعداءنا ویسأل اللَّه أن یرسل علیهم العذاب
إرسالًا .
و فرشته اي نیست مگر آنکه هر روز به ولایت ما اهل بیت به درگاه الهی تقرّب می جوید ، و براي دوستان ما آمرزش می
( خواهد و دشمنان ما را لعن و نفرین می کند و از خداوند فرستادن عذاب را بر آنها درخواست می کند .( 2
می گوید : یونس به امام صادق علیه السلام عرض کرد : ولایت « بحار الأنوار » 31 - علّامه مجلسی قدس سره در کتاب / 401
شما و شناخت حقّ شما که خداوند به من
. 197 ح 51 / 131 ح 4، الزهد: 81 ح 219 ، بحار الأنوار : 6 / -1 الکافی : 3
. 92 ح 11 / 78 ح 139 ، تفسیر برهان : 4 / 7 ح 7 و 68 176/ 210 ح 59 / -2 تفسیر قمی : 583 ، بحار الأنوار : 24
ص: 564
مرحمت فرموده از تمام دنیا نزد من محبوبتر است .
یونس می گوید : وقتی چنین گفتم آثار خشم و غضب بر چهره مبارك آن حضرت ظاهر شد ، سپس فرمود :
یا یونس قستنا بغیر قیاس، ما الدنیا وما فیها، هل هی إلّا سدّ فوره، أو ستر عوره؟ وأنت لک بمحبّتنا الحیاه الدائمه.
ما را به چیزي که نباید قیاس کنی مقایسه کردي ، ولایت ما را با دنیا قیاس کردي ، مگر دنیا و آنچه در آن است چیست ؟ آیا
چیزي جز سیر کردن شکم یا پوشاندن عورت است ؟( 1) امّا ولایت و محبّت ما سرچشمه حیات ابدي و سعادت همیشگی است
(2).
مؤلّف رحمه الله گوید : در حدیثی نبوي وارد شده است که فرمود :
( ما الدنیا فی الآخره إلّا مثل ما یجعل أحدکم إصبعه فی الیمّ، فلینظر بم یرجع .( 3
دنیا نسبت به آخرت همانند آن است که کسی انگشت خود را در میان دریا قرار دهد ، چه مقدار از آب دریا بدست آورده و
این مقدار با تمام آب دریا چه نسبتی خواهد داشت ؟
از عمرو بن یزید روایت می کند که گفت : به امام صادق علیه السلام عرض « کافی » 32 - کلینی رحمه الله در کتاب / 402
کردم : شنیده ام شما فرموده اید :
کلّ شیعتنا فی الجنّه علی ما کان فیهم؟
شیعیان ما هر گونه اعمالی داشته باشند جایگاه آنها بهشت است .
فرمود : آن را تصدیق می کنم ، درست است ، بخدا قسم همه آنها در بهشت خواهند بود .
-1 در حدیث دیگري امام علیه السلام فرمود : دنیا چیست و انتظار داري چه چیزي باشد ؟ آیا جز خوراکی است که آن را می
خورند یا لباس است که آن را می پوشند و یا مرکبی است که آن را سوار شوند ؟
. 265 ح 177 / -2 تحف العقول: 379 ، بحار الأنوار : 78
.150/ 119 ، تنبیه الخواطر: 1 / -3 روضه الواعظین: 440 ، بحار الأنوار : 73
ص: 565
عرض کردم: فداي شما شوم، گناهان آنها زیاد و گاهی از گناهان کبیره اند!
فرمود : أمّا فی القیامه فکلّکم فی الجنّه بشفاعه النبیّ المطاع أو وصیّ النبیّ ولکنّی واللَّه أتخوّف علیکم فی البرزخ .
امّا در روز قیامت همه شما بواسطه شفاعت پیغمبري که باید از او اطاعت شود یا وصیّ آن پیغمبر به بهشت می روید ، ولی
بخدا قسم نسبت به عالم برزخ براي شما ترسناکم .
عرض کردم : برزخ چیست ؟
فرمود : القبر منذ حین موته إلی یوم القیامه.
( از هنگامی که کسی را در میان قبر می گذارند تا هنگامی که وارد صحراي قیامت می شود برزخ او می باشد .( 1
خود از عبداللَّه بن ابی یعفور نقل کرده « تفسیر » و محمّد بن مسعود عیّاشی رحمه الله در « کافی » 33 - کلینی رحمه الله در / 403
اند که گفت :
به امام صادق علیه السلام عرض کردم : من با مردم که معاشرت می کنم ، خیلی تعجّب می کنم از عدّه اي که اهل ولایت و
محبّت شما نیستند و فلان و فلان را دوست دارند ولی امانتدار و راستگو هستند و به عهد و پیمان خود وفادارند .
امّا بعضی از اشخاصی که اهل ولایت و محبّت شما هستند این امانتداري و راستگوئی و وفاء به عهد و پیمان در آنها نیست .
ابن ابی یعفور گوید : امام صادق علیه السلام در برابر من در حالیکه نشسته بود قرار گرفت و مانند کسی که خشمناك باشد به
من رو کرد و فرمود :
لا دین لمن دان بولایه إمام جائر لیس من اللَّه، ولا عتب علی من دان بولایه إمام عدل من اللَّه.
کسی که معتقد به ولایت پیشواي ستمگري که از طرف خدا نیست باشد دین ندارد ، و کسی که معتقد به ولایت امام عادلی
که از طرف خدا برگزیده
. 120 ح 2 / 267 ح 116 ، تفسیر برهان : 3 / 242 ح 3، بحار الأنوار : 6 / -1 الکافی : 3
ص: 566
شده است باشد بر او ملامت و سرزنشی نیست .
می گوید : عرض کردم : آن گروه دین ندارند و این گروه سزاوار سرزنش نیستند ؟!
فرمود : بلی ، آنها دین ندارند و اینها را نباید سرزنش کرد .
سپس فرمود : آیا کلام خدا را نشنیده اي که فرموده است :
. (1)« اَللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُم مِن الظُلُماتِ إلَی النُور »
. « خدا سرپرست و یاور کسانی است که ایمان آورده اند ، آنها را از تاریکی ها بطرف روشنائی ها خارج می کند »
یعنی آنها را از تاریکی هاي گناه بسوي روشنائی توبه و آمرزش خارج می کند بخاطر ولایتی که نسبت به امام عادل برگزیده
خدا دارند .
. (2)« وَالَّذینَ کَفَرُوا أوْلِیاؤُهُم الطاغُوت یُخْرِجُونَهُم مِن النُور إلَی الظُلُمات » : بعد از آن خداوند تبارك و تعالی فرموده است
. « و آنها که کافر گشتند سرپرست ایشان طاغوت است و آنها را خداوند از روشنائی به تاریکی ها بیرون می برد »
آیا مقصودش کافران نیست ؟ « والّذین کفروا » : می گوید : عرض کردم : اینکه فرموده است
فرمود : براي کافر در حال کفر چه نوري است تا او را از آن خارج کند و به طرف تاریکی بکشاند ؟! بلکه خداوند مقصودش
کسانی است که مشمول نور اسلام و نورانیّت آن بودند ، و چون از حق پیروي نکردند و سرپرستی پیشواي ظالم غاصب را که
منصوب از طرف پروردگار نبود پذیرفتند با این ولایت ناحق از نور اسلام به تاریکی کفر رهسپار شدند( 3) و سزاوار داخل
آنها » (4)« اُولئِکَ أصْحابُ النارِ هُمْ فیها خالِدُون » : شدن در آتش به همراه کافران گشتند که خداوند در آخر آیه فرموده است
(5). « اهل آتش و دوزخند و براي همیشه در آن خواهند بود
. -1 سوره بقره ، آیه 257
. -2 سوره بقره ، آیه 257
-3 ظاهراً آیه در مورد کسانی است که قبل از وفات رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم مسلمان بودند و بعد از وفات آن
حضرت با پیروي کردن از طاغوت و پیشوایان ضلالت مرتد شدند و از اسلام خارج گشتند .
. -4 سوره بقره ، آیه 257
، 135 ح 19 / 104 ح 18 ، و 72 / 323 ح 18 ، و 68 / 138 ح 460 ، بحار الأنوار : 23 / 375 ح 3، تفسیر عیّاشی : 1 / -5 الکافی : 1
231 ح 107 به نقل از کافی / 243 ح 1، و نور الثقلین: 1 / 96 ح 87 ، و تفسیر برهان: 1 / غیبه نعمانی : 132 ح 14 ، تأویل الآیات: 1
.
ص: 567
از حذیفه بن منصور نقل می کند که گفت : در خدمت امام صادق « بشاره المصطفی » 34 - طبري رحمه الله در کتاب / 404
علیه السلام بودم که شخصی بر آن حضرت وارد شد و عرض کرد : فدایت شوم ، برادري دارم که شما را دوست دارد و
نسبت به بزرگداشت و رعایت احترام شما هیچگونه کوتاهی نمی کند ، عیبی که دارد اینستکه شراب خوار است .
امام صادق علیه السلام فرمود : همانا این عیب بزرگی است که دوستدار ما به شرابخواري مبتلا باشد ، ولی آیا می خواهی
کسی را که بدتر از او است به تو معرّفی کنم ؟
کسی که با ما آشکارا دشمنی می کند بدتر از او است ، و همانا در میان مؤمنین آنکه مرتبه اش پائین تر از همه و پست تر
است - با آنکه در میان آنها پست و فرومایه نیست - می تواند دویست نفر را شفاعت کند ، ولی اگر اهل آسمانها و زمین
هاي هفتگانه و نیز دریاهاي هفتگانه درباره یک نفر ناصبی شفاعت کنند هرگز شفاعت آنها پذیرفته نمی گردد . آنکه گفتی
از دنیا نمی رود تا توبه کند یا خداوند او را به یک نوع بیماري و ناراحتی جسمی مبتلا کند تا به این وسیله گناهان او از بین
برود و وقتی خدا را ملاقات می کند گناهی براي او نمانده باشد . همانا شیعیان ما بر راهی استوار و پابرجا هستند و آنها در
مسیر سعادتند .
سپس فرمود : پدرم بارها فرمود :
أحبب حبیب آل محمّد وإن کان مرهقاً ذیّالًا، وأبغض بغیض آل محمّد وإن کان صوّاماً قوّاماً.
دوست بدار کسی که خاندان پیغمبر را دوست دارد گرچه گنه کار و فرومایه باشد ، و دشمن بدار کسی که با خاندان پیغمبر
( علیهم السلام دشمنی می کند گرچه زیاد اهل نماز و روزه باشد .( 1
. 126 ح 54 / -1 بشاره المصطفی: 38 ، بحار الأنوار : 68
ص: 568
35 - علیّ بن ابراهیم قمی رحمه الله از عمر بن یزید نقل کرده است که امام صادق علیه السلام فرمود: / 405
أنتم واللَّه من آل محمّد .
بخدا قسم شما از آل محمّد و خاندان پیغمبرید .
عرض کردم : فدایت شوم از خود ایشان ؟
فرمود : بلی ، بخدا قسم از خود ایشان هستید - و آن را سه بار تکرار فرمود - .
سپس به من نگاه کرد و من به او نگاه کردم آنگاه فرمود : اي عمر ! خداوند تبارك و تعالی در قرآن مجید فرموده است :
. (1)« إنَّ أوْلَی الناسِ بِإبْراهیم لَلَّذینَ اتَّبَعُوهُ وَهذَا النَبِیّ وَالَّذینَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِیُّ المُؤْمِنینَ »
همانا نزدیکترین مردم به حضرت ابراهیم کسانی هستند که از او پیروي کنند و این پیغمبر و کسانی که ایمان دارند ، و »
(2). « خداوند یاور و سرپرست مؤمنان است
36 - از امام صادق علیه السلام روایت شده است که : / 406
( إنّ حبّنا أهل البیت لیحطّ الذنوب عن العباد کما تحطّ الریح الشدیده الورق عن الشجر .( 3
همانا دوستی ما اهل بیت گناهان را از بندگان فرو می ریزد همانطور که باد شدید برگ را از درخت می ریزد .
37 - طبري رحمه الله از ابو قناقب صدوحی نقل کرده است که گفت : امام صادق علیه السلام را دیدم که از مسأله اي / 407
سئوال شد و آن حضرت خشمناك گردید بطوري که مسجد را پر کرد و تا کرانه آسمان رسید و بر اثر خشم او
. -1 سوره آل عمران ، آیه 68
. 177 ح 61 / 291 ح 1، تفسیر عیّاشی : 1 / -2 تفسیر قمی : 95 ، تفسیر برهان : 1
. 77 ذیل ح 9 / -3 ثواب الأعمال: 187 ، بحار الأنوار : 27
ص: 569
بادي سیاه وزیدن گرفت بطوریکه نزدیک بود مدینه را از جاي خود برکند . و چون خشم آن حضرت آرام شد باد نیز آرام
گرفت . بعد از آن فرمود :
( لو شئت لقلبتها علی من علیها، ولکن رحمه اللَّه وسعت کلّ شی ء.( 1
اگر بخواهم زمین را بر اهل آن وارونه می سازم ، ولی رحمت پروردگار هر چیز را فرا گرفته است .
از حسین بن محمّد نقل کرده است که گفت : علیّ بن هبیره بر رفید « مناقب » 38 - ابن شهراشوب رحمه الله در کتاب / 408
خشمگین گردید و او به امام صادق علیه السلام پناهنده شد .
امام علیه السلام به او فرمود : إنصرف إلیه واقرأه منّی السلام، وقل له: إنّی أجرت علیک مولاك رفیداً فلاتهجه بسوء .
بسوي او برگرد و از طرف من به او سلام برسان و بگو : امام صادق فرمود : غلامت رفید را به پناه تو درآوردم با او به بدي و
ناراحتی برخورد مکن .
عرض کرد : فدایت شوم او شامی و بد عقیده است .
فرمود : آنچه گفتم عمل کن و همانطور که گفتم به سوي او برو .
رفید می گوید : در بین راه عربی بیابانی با من روبرو گشت و گفت : کجا می روي ، من چهره ات را چهره مقتول (کسی که
کشته خواهد شد) می بینم ، سپس گفت : دستت را خارج کن تا ببینم ، وقتی دید گفت : دستت نیز دست مقتول است ، بعد
از آن گفت : زبانت را خارج کن تا ببینم . وقتی آن را دید گفت : هر کجا می خواهی برو ، باکی بر تو نیست ، زیرا در زبانت
پیغامی است که اگر آن را نزد کوههاي برافراشته ببري رام تو می گردند .
می گوید : به راه خود ادامه دادم ، و وقتی بر علیّ بن هبیره وارد شدم
. 215 ح 6 / -1 نوادر المعجزات: 138 ح 4، دلائل الإمامه: 249 ح 4، مدینه المعاجز: 5
ص: 570
فوراً دستور کشتن مرا صادر کرد ، به او گفتم : عجله نکن ، تو که بر من غلبه نیافته اي و چیره نگشته اي بلکه من خودم نزد تو
آمده ام ، اجازه بده پیغامی که برایت آورده ام بازگو کنم ، بعد از آن هر گونه خواستی با من رفتار کن ، و بعد از آنکه
دستور داد آنهائی که حاضر بودند خارج شوند به او گفتم :
مولاي تو جعفر بن محمّد علیهما السلام به تو سلام می رساند و می فرماید : غلام تو رفید را به پناه تو درآوردم ، با او
بدرفتاري مکن .
می گوید : وقتی به او پیغام امام علیه السلام را رساندم گفت : ترا بخدا قسم جعفر بن محمّد علیهما السلام این گفتار را فرموده
است ، و او به من سلام رسانده است ؟ براي او قسم یاد کردم ، او سه بار سئوال خود را تکرار کرد و من به او جواب گفتم ،
( سپس شانه هاي مرا باز کرد و گفت : این کار مرا قانع نمی کند تا آنکه همانگونه که با تو رفتار کردم با من رفتار کنی .( 1
از داود رقّی نقل کرده است که گفت : محضر مبارك امام صادق علیه « خرائج » 39 - قطب راوندي رحمه الله در کتاب / 409
السلام شرفیاب بودم به من فرمود :
چه شده است رنگ چهره ات را دگرگون می بینم ؟
عرض کردم : بدهی بزرگ و سنگینی دارم که باعث رسوائی من می شود و تصمیم گرفته ام از طریق دریا به سِند( 2) نزد
برادرم فلانی بروم .
فرمود : اگر می خواهی بروي برو .
عرض کردم : وحشت دریا و طوفان آن مرا از این سفر می ترساند .
فرمود : خدائی که تو را در خشکی حفظ می کند ، او نگهدار تو در دریا نیز هست .
یا داود؛ لولا اسمی وروحی لما اطّردت الأنهار ولا أینعت الثمار ولا اخضرّت الأشجار.
790 ح 3 ، و براي حدیث دنباله اي است / 473 ح 3، الوافی : 3 / 179 ح 27 ، الکافی : 1 / 235 ، بحار الأنوار : 47 / -1 المناقب : 4
که مؤلّف رحمه الله آن را نیاورده است .
-2 شهرهایی است بین هند و کرمان و سجستان ، قریه آن منصوره است .
ص: 571
اي داود ! اگر اسم من و روح من نبود رودها جاري نمی گشتند ، و میوه ها نمی رسیدند ، و درختان سبز نمی شدند .
داود گوید : سفر دریائی خود را شروع کردم تا آنکه بعد از صد وبیست روز به خواست خداوند به ساحل دریا رسیدم ، قبل از
ظهر روز جمعه بود که از دریا خارج شدم ، آسمان ابري بود ، نور درخشنده اي را دیدم که از آسمان به زمین کشیده شده
بود ، ناگاه صداي آهسته اي را شنیدم که گفت :
اي داود ! زمان اداء دین تو و خلاصی تو از آن بدهی فرا رسیده است ، سرت را بالا بگیر ، و ناراحت مباش که ایمن گشته اي
.
می گوید : سر خود را که بلند کردم ندائی بگوشم رسید : پشت این تپّه سرخ رنگ برو ، وقتی آنجا رفتم دیدم ورق هائی
است از طلاي سرخ که یک طرف آن صاف و در طرف دیگر آن نوشته شده است :
. (1)« هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أوْ أمْسِکْ بِغَیْر حِساب »
. « این عطا و بخشش ما است ، پس بی حساب بخشش کن یا آن را بخشش مکن و نگهدار »
می گوید : آنها را با خود برداشتم و گفتم : با کسی درباره آن صحبت نکنم تا به مدینه روم .
به مدینه وارد شدم و خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم به من فرمود :
اي داود ! عطا و بخشش ما آن نوري بود که براي تو درخشید نه آن طلا و نقره اي که خیال کردي ، ولی آنها هم گواراي تو
باشد ، عطا و بخشش پروردگار بزرگوار تو است پس شکر آن را بجاي آور .
داود گوید : از معتَب خادم آن حضرت جریان را سئوال کردم ، گفت :
دقیقاً در همان وقتی که براي تو این قضیّه پیش آمد امام علیه السلام با اصحاب خود گفتگو می کرد ، خیثمه و حمران و
عبدالأعلی از کسانی بودند که
. -1 سوره ص ، آیه 39
ص: 572
حضور داشتند ، آن حضرت روي مبارك خود را بطرف آنها نمود و مثل آنچه گفتی به آنها فرمود ، و چون وقت نماز شد
برخاست و با آنها نماز را بپا داشت .
( داود گوید : من از آنها که نام برد قضیّه را سئوال کردم ، آنها هم همانگونه برایم حکایت کردند .( 1
حدیثی طولانی از حضرت جواد علیه السلام ذکر کرده است و ما « خرائج » 40 - قطب الدین راوندي رحمه الله در کتاب / 410
مقداري از آن را که به این باب مربوط است نقل می کنیم :
راوي حدیث محمّد بن ولید کرمانی می گوید : به آن حضرت عرض کردم : دوستان شما در این دوستی و ارادتی که دارند
چه بهره اي می برند ؟
حضرت جواد علیه السلام فرمود : امام صادق علیه السلام غلام و خدمتگزاري داشت که وقتی وارد مسجد می شد قاطر آن
حضرت را نگهداري می کرد ، روزي این غلام نشسته بود و قاطر را با خود داشت که جمعی مسافر از خراسان رسیدند ،
شخصی از میان این قافله به او گفت : اي غلام ! آیا ممکن است که از مولاي خود بخواهی مرا جانشین تو گرداند و من غلام
او گردم و در عوض همه اموال خود را به تو ببخشم ؟ و بدان که من ثروت زیاد دارم ، تو می روي آنها را دریافت می کنی و
من جاي تو در خدمت امام علیه السلام هستم .
غلام گفت : با امام علیه السلام در میان می گذارم و از او درخواست می کنم .
سپس بر امام علیه السلام وارد شد و عرض کرد : فدایت شوم ، شما که خدمت مرا از یاد نبرده اید و می دانید که مدّتی
طولانی است ملازم شما هستم ، اکنون بعد از این مدّت اگر خدا خیري را متوجّه من سازد آیا شما مانع می شوید و نمی
گذارید از آن برخودار شوم ؟
امام علیه السلام فرمود : از خودم به تو می بخشم و از دیگران جلوگیري می کنم .
. 100 ح 120 / 622 ح 23 ، بحار الأنوار : 47 / -1 الخرائج: 2
ص: 573
آنگاه قصّه آن مرد را به عرض امام علیه السلام رسانید .
فرمود : اگر میل نداري در خدمت ما باشی و آن شخص مایل است او را می پذیریم و تو را رها می کنیم .
و چون غلام آماده رفتن شد و از امام علیه السلام روي گردانید ، آن حضرت او را صدا زد و فرمود :
أنصحک لطول الصحبه ولک الخیار، فإذا کان یوم القیامه کان رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم متعلّقاً بنور اللَّه، وکان
أمیرالمؤمنین علیه السلام متعلّقاً برسول اللَّه وکان الأئمّه متعلّقین بأمیرالمؤمنین علیه السلام، وکان شیعتنا متعلّقین بنا یدخلون
مدخلنا ویردون موردنا.
تو را بخاطر خدمتی که به ما کرده اي نصیحت می کنم و اختیار با تو است . بدان وقتی که قیامت فرا رسد رسول خدا صلی الله
علیه وآله وسلم به نور خداوند وابسته است و امیرالمؤمنین علیه السلام به نور رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم پیوسته است
، و امامان علیهم السلام به امیرالمؤمنین علیه السلام مرتبط و وابسته اند ، در آن هنگام شیعیان ما دامان ما را می گیرند و به ما
می پیوندند ، و هر کجا ما وارد شویم آنها نیز وارد می شوند .
غلام که گفتار امام علیه السلام را شنید عرض کرد : در خدمت شما خواهم ماند و آخرت را بر دنیا ترجیح می دهم . آنگاه از
محضر امام علیه السلام خارج شد و نزد آن شخص آمد ، او که غلام را دید به وي گفت : چهره ات اکنون که از نزد امام علیه
السلام آمده اي غیر از آن چهره اي است که بر آن حضرت وارد شدي .
غلام فرمایش امام علیه السلام را براي او نقل کرد و او را خدمت امام علیه السلام آورد ، امام صادق علیه السلام این اظهار
محبّت و ارادت را از او پذیرفت ، و براي غلام دستور داد که هزار دینار بدهند سپس آن شخص برخاست و با امام علیه السلام
وداع کرد و از آن حضرت درخواست کرد که برایش دعا کند .
امام علیه السلام دعا فرمود ، پس (آن شخص) ( 1) گفت : اي سرور من ! اگر اهل و عیال من در مکّه منتظرم نبودند دوست
داشتم بیشتر در خدمت شما بمانم.
آمده « خرائج » -1 عبارت بین قوسین مطابق آن چیزي است که مؤلّف رحمه الله ذکر کرده است ، ولی بنابر آنچه در کتاب
است عبارت به این صورت است : محمّد بن ولید (راوي حدیث) گفت . و بنابر قول اوّل ادامه قصّه به امام صادق علیه السلام
ولی بنابر قول دوّم - که ظاهراً همان صحیح است - به امام جواد علیه السلام مربوط می گردد .
ص: 574
امام علیه السلام به من اجازه داد و فرمود : دچار غصّه و اندوهی خواهی شد ، سپس ظرف کوچک روپوش داري (عطر دان)
که مال خودش بود پیش رویش گذاشت و به من فرمود : آن را بردار ، من امتناع کردم و گمان کردم که این کار باعث
ناراحتی او می گردد .
امام علیه السلام به من تبسّم کرد و فرمود : آن را بگیر زیرا احتیاج پیدا می کنی .
از نزد امام علیه السلام خارج شدم و رفتم ، اتّفاقاً خرجی سفر که همراهم بود تمام شد و ساعتی که وارد مکّه شدم به آن
( احتیاج پیدا کردم .( 1
مؤلّف رحمه الله که به حرم امیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیه پناهنده است با عجز و نیاز می گوید : اي سرور من و اي مولاي من !
از حضرتت که نیکو سیرتی جز نیکوئی و خوبی ندیدم ، و هر آینه احسان کردي و نعمت مجاورت خود را به ما لطف کردي
و ارادت و نوکري ما را پذیرفتی ، پس از حمد و سپاس پروردگار بلندمرتبه از شما درخواست می کنم که این نعمت را بر ما
باقی بداري و بر آن بیفزایی ، و بعید است کسی را که پرورش داده اي ضایع گردانی و کسی را که نزدیک کرده اي دور
نمائی ، و کسی را که پناه داده اي آواره سازي .
بقبرك لذنا والقبور کثیره
ولکن من یحمی الجوار قلیل
به قبر شریف تو پناهنده گشته ایم در حالیکه قبرها زیاد هستند ، زیرا می دانیم کسی که از همسایه اش دفاع کند کم است .
از حفص نقل می کند که گفت : « کافی » 41 - کلینی رحمه الله در کتاب / 411
امام صادق علیه السلام غلامی از غلامانش را براي کاري فرستادند چون او تأخیر کرد به دنبالش رفتند و او را پیدا کردند که
در محلّی خوابیده بود ، بالاي سرش نشستند و او را باد زدند تا آنکه بیدار شد .
وقتی بیدار شد امام صادق علیه السلام به او فرمود :
. 87 ح 3 / 390 ضمن ح 17 ، بحار الأنوار : 50 / -1 الخرائج: 1
ص: 575
یا فلان؛ واللَّه ما ذلک لک تنام اللیل والنهار؟ لک اللیل ولنا منک النهار .
فلانی ، بخدا قسم حقّ تو نیست که روز و شب هر دو را بخوابی ، بلکه باید تقسیم کنی ، شب از آنِ تو که استراحت کنی و
( بخوابی ، روز از آنِ ما که خدمت کنی و به کار بپردازي .( 1
می گوید : روایت شده است که امام صادق علیه السلام در میان « فضائل » 42 - شاذان بن جبرئیل رحمه الله در کتاب / 412
حرم در مقام ابراهیم علیه السلام نشسته بودند ، پیرمردي که عمر خود را در گناه و معصیت سپري کرده بود نزد آن حضرت
آمد و بعد از آنکه نگاهی کرد ، گفت : خوب شفیعی است براي گنه کاران در نزد پروردگار ، سپس پرده کعبه را گرفت و
این اشعار را خواند :
بحقّ جلال وجهک یا ولیّی
بحقّ الهاشمیّ الأبطحیّ
بحقّ الذکر إذ یوحی إلیه
بحقّ وصیّه البطل الکمیّ
بحقّ الطاهرین ابنَی علیّ
واُمّهما ابنه البرّ الزکیّ
بحقّ أئمّه سلفوا جمیعاً
علی منهاج جدّهم النبیّ
بحقّ القائم المهديّ إلّا
غفرت خطیئه العبد المُسی ء
به آبرو و عظمت خودت اي سرپرست من ، بحقّ آن هاشمی نسب که در مکّه بدنیا آمده است .
بحقّ قرآنی که به او وحی شده، بحقّ وصیّ او که قهرمانی شجاع بوده است.
به حقّ دو فرزند پاك و معصوم از فرزندان علی علیه السلام ، و بحقّ مادر آن دو بزرگوار که دختر پیامبر نیکوکردار و پاك
سرشت است .
به حقّ امامانی که همه آنها عمر خود را بر روش و طریقه جدّ بزرگوار خود یعنی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم
گذرانیدند .
و به حقّ آن امام قیام کننده و هدایت شده ، که گناه این بنده گنه کار را بیامرزي .
. 56 ح 97 / 87 ، بحار الأنوار : 47 / -1 الکافی : 8
ص: 576
از هاتفی شنید که می گوید : اي پیرمرد ! گناه تو بزرگ بود ولی به احترام کسانی که شفیع قرار دادي و واسطه کردي همه
گناهانت را بخشیدیم ، و اگر براي اهل زمین آمرزش می طلبیدي همه آنها را می آمرزیدم غیر از آنکه پاي شتر حضرت
( صالح را با شمشیر پی کرد ، و غیر از آنانکه پیامبران و ائمّه طاهرین علیهم السلام را کشتند .( 1
از داود بن کثیر نقل می کند که گفت : به امام صادق علیه « تأویل الآیات » 43 - سیّد شرف الدین رحمه الله در کتاب / 413
السلام عرض کردم : آیا مقصود از نماز ، زکات و حجّ در کتاب خداوند تبارك و تعالی شما هستید ؟ فرمود :
نحن الصلاه فی کتاب اللَّه عزّوجلّ ونحن الزکاه، ونحن الصیام، ونحن الحجّ، ونحن البلد الحرام، ونحن کعبه اللَّه ونحن قبله اللَّه،
2) ونحن الآیات ونحن البیّنات . )« فَأیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّه » : ونحن وجه اللَّه، قال اللَّه تعالی
اي داود ! مقصود از نماز ، زکات ، روزه ، حجّ ، مکّه ، کعبه و قبله در کتاب خداوند ما هستیم ، وجه خداوند یعنی آن جهتی
و مراد از آیات و « به هر کجا روي آورید آنجا وجه خداوند است » : که امتدادش بسوي خداست ما هستیم که فرموده است
( بیّنات یعنی نشانه ها و دلائل ما هستیم .( 3
و مقصود از زشتی و بدي و ستم و شراب و قمار و آنچه به غیر خداوند براي پرستش برافراشته کنند ، و تیرهاي قمار و انواع
بت ها که در جاهلیّت آنها را پرستش می کردند ، و مردار و خون و گوشت خوك در کتاب خداوند تبارك و تعالی دشمن
ما است .
اي داود ! همانا خداوند تبارك و تعالی ما را آفرید و آفرینش ما را نیکو
. 20 ح 14 / -1 فضائل ابن شاذان: 66 ، بحار الأنوار : 94
. -2 سوره بقره ، آیه 115
-3 براي قرآن بلکه براي هر آیه اي از آن ، ظاهر و باطن است ؛ همان طور که امیر مؤمنان علی علیه السلام فرموده است :
و آنچه در این . « از قرآن آیه اي نیست مگر اینکه برایش ظاهري و باطنی است » « لیس من القرآن آیه الّا ولها ظهر وبطن »
حدیث امام صادق علیه السلام بیان فرموده است از معانی باطن آن است .
ص: 577
ساخت و اکرام کرد و ما را بر دیگران برتري داد ، و امین و نگهدار و خزانه دار خودش بر آنچه در آسمان و زمین است قرار
داد ، و براي ما مخالفین و دشمنانی قرار داد .
ما را در کتاب خودش نام برده و به نیکوترین نامها و محبوبترین آنها نزد خویش کنایه آورده است ، و نیز مخالفان و دشمنان
ما را در کتابش نام برده ، و از نامهاي ایشان به آنچه نزد خودش و بندگان پرهیزکارش زشت و ناپسند است کنایه آورده است
(1).
روایت کرده است که : سماعه بن مهران بر امام صادق علیه السلام وارد « امالی » 44 - شیخ طوسی رحمه الله در کتاب / 414
شد ، آن حضرت از او سئوال کرد :
اي سماعه ! بدترین مردم (از دیدگاه مردم و جامعه) چه کسانی هستند ؟
عرض کرد : اي فرزند رسول خدا ! ما را بدترین مردم می شناسند .
می گوید : امام صادق علیه السلام که این پاسخ را شنید خشمناك شد بطوریکه چهره مبارکش دگرگون گردید ، سپس او
که تکیه داده بود در برابر من نشست و دوباره سئوال فرمود :
اي سماعه ! مردم بدترین اشخاص را چه کسانی می دانند ؟
عرض کردم : بخدا قسم دروغ عرض نکردم اي فرزند رسول خدا ، نزد مردم ما بدترین اشخاص هستیم زیرا آنها ما را کافر و
رافضی می نامند .
آنگاه امام صادق علیه السلام نگاهی به من کرد و فرمود :
چگونه خواهید بود وقتی که شما را به طرف بهشت راهنمائی کنند و آنها را به سوي جهنّم برانند ، و چون شما را در دوزخ
نبینند آنگاه بگویند :
. (2) « ما لَنا لانَري رِجالًا کُنّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الأشْرار »
. « چه شده است کسانی را که بدترین مردم می دانستیم اکنون اینجا در میان آتش نمی بینیم »
یا سماعه بن مهران، إنّه من أساء منکم إساءه مشینا إلی اللَّه تعالی یوم القیامه بأقدامنا فنشفع فیه فنشفّع .
. 22 ح 9 / 303 ح 14 ، تفسیر برهان : 1 / 19 ح 2، بحار الأنوار : 24 / -1 تأویل الآیات: 1
. -2 سوره ص ، آیه 62
ص: 578
اي سماعه بن مهران ! اگر یکی از شما گناهی را مرتکب شده باشد ما با پاي خود به درگاه الهی می رویم و براي او شفاعت
می کنیم ، و خداوند شفاعت ما را درباره او می پذیرد .
بخدا قسم ده نفر از شما وارد دوزخ نمی شود ، بخدا قسم پنج نفر از شما وارد دوزخ نمی شود ، بخدا قسم سه نفر از شما وارد
دوزخ نمی شود ، بخدا قسم حتّی یک نفر از شما به جهنّم نخواهد رفت ، در درجات بهشت با یکدیگر رقابت کنید ، و
( دشمنان خود را با داشتن تقوا و پاکدامنی براي همیشه اندوهناك سازید .( 1
از برادر حمّاد بشیر نقل کرده است « مشکاه الأنوار » از کتاب « مستدرك الوسائل » 45 - محدّث نوري رحمه الله در کتاب / 415
که گفت :
نزد عبداللَّه بن الحسن بودم ، برادرش حسن بن الحسن هم نزد او بود ، یادي از امام صادق علیه السلام شد ، او به آن حضرت
دشنام داد ، من از آن مجلس خارج شدم و شبانه خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم ، حضرت در بستر قرار گرفته و لباس
استراحت پوشیده بود ، قصّه آن مجلس و آنچه را حسن گفته بود به عرض آن حضرت رسانیدم .
امام صادق علیه السلام به کنیز خود فرمود : آبی برایم حاضر کن ، آب را که آورد امام علیه السلام وضو گرفت ، و در
جایگاه نمازش به نماز ایستاد ، و بعد از آنکه دو رکعت نماز خواند دستها را به دعا بالا برد و عرض کرد :
یا ربّ إنّ فلاناً أتانی بالّذي أتانی عن الحسن، وهو یظلمنی، وقد غفرت له فلا تأخذه ولا تقایسه یا ربّ.
پروردگارا ! فلانی برایم از جانب حسن خبر آورده است که او درباره من چنین و چنان گفته است ، خدایا او به من ظلم کرده
است و من او را
117 ح 41 / 63 ح 6، بحار الأنوار : 68 / 197 ح 22 ، تفسیر برهان : 4 / -1 امالی طوسی : 295 ح 28 مجلس 11 ، وسائل الشیعه: 11
. 507 ح 10 / 259 ح 10 به نقل از تأویل الآیات : 1 / و ج : 24
ص: 579
بخشیدم ، تو هم او را مؤاخذه مکن و به این عمل عقوبت مفرما .
پس پیوسته بر این دعا و درخواست پافشاري کرد ، سپس روي مبارك خود را به من نمود و فرمود : برگرد خداوند تو را
( رحمت کند و من باز گشتم .( 1
مؤلّف رحمه الله گوید : این باب را با نقل تشهّدي که امام صادق علیه السلام در نماز می خواندند خاتمه می دهم ، چون از
بعضی از مردم شنیده می شود که شهادت به ولایت را در اذان و اقامه انکار می کنند با آنکه شیخ طبرسی رحمه الله در کتاب
این حدیث را از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که فرمود : « الإحتجاج »
( إذا قال أحدکم لا إله إلّا اللَّه محمّد رسول اللَّه فلیقل علیّ أمیرالمؤمنین ولیّ اللَّه .( 2
هرگاه یکی از شما گفت : لا إله إلّا اللَّه ، محمّد رسول اللَّه ، باید بگوید : علی امیر مؤمنان و ولیّ خدا است .
یعنی همراه شهادت به وحدانیّت پروردگار و رسالت پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم حتماً باید به ولایت امیرالمؤمنین
علیه السلام شهادت دهد ، و آنها غافلند از اینکه بنابر آنچه از امام صادق علیه السلام روایت شده است این شهادت به ولایت
جزئی از اجزاء مستحبّی نماز است .
و من این تشهّد را در اینجا نقل می کنم زیرا مضمون والا و ارزنده اي دارد و فایده آن براي کسانی که در آن اندیشه کنند
آن را ذکر نکرده « مستدرك » زیاد است ، و در دسترس نیست ، حتّی علّامه نوري رحمه الله از آن غفلت ورزیده و در کتاب
است .
معروف است در صفحه « فقه مجلسی رحمه الله » این روایت در رساله اي که به
. 395 ح 34 / 385 ح 16 ، والمستدرك: 6 / -1 مشکاه الأنوار: 216 ، بحار الأنوار : 91
. 1 ح 1 / 230 ، بحار الأنوار : 27 / -2 الإحتجاج: 1
ص: 580
29 ذکر شده و متن آن چنین است :
مستحبّ است در تشهّد آنچه ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل کرده ، اضافه شود و آن اینست که بگوید :
بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَالْحَمْدُ للَّهِِ وَخَیْرُ الْأَسْماءِ کُلُّها للَّهِِ ، أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ ، »
أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشیراً وَنَذیراً بَیْنَ یَدَيِ السَّاعَهِ ، وَأَشْهَدُ أَنَّ رَبّی نِعْمَ الرَّبُّ ، وَأَنَّ مُحَمَّداً نِعْمَ الرَّسُولُ ، وَأَنَّ عَلِیّاً نِعْمَ الْوَصِ یُّ وَنِعْمَ
. « الْإِمامُ . أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، وَتَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ فی اُمَّتِهِ وَارْفَعْ دَرَجَتَهُ ، اَلْحَمْدُ للَّهِِ رَبِّ الْعالَمینَ
بنام خدا و با استعانت از خدا ، سپاس و ستایش سزاوار خداوند است و همه نامهاي نیکو از براي او است ، شهادت می دهم که
خدایی جز خداي یگانه نیست ، او یکتاست و شریکی ندارد ، و شهادت می دهم که محمّد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و
فرستاده او است ، او را به حقّ فرستاد تا بشارت دهنده و بیم دهنده باشد تا قیامت ، و شهادت می دهم که خداي من خوب
پروردگاري است و محمّد صلی الله علیه وآله وسلم خوب پیغمبري است و براستی علی علیه السلام خوب جانشینی براي پیغمبر
و خوب امام و پیشوائی است ، خداوندا بر محمّد و آل محمّد درود بفرست و شفاعت او را درباره امّتش قبول کن ، و درجه او
را بالا ببر ، سپاس و ستایش سزاوار خداوند است که پروردگار جهانیان است .
ص: 581
بخ